امروز صبح با تردید ودودلی رفتم بیرون از خونه. درمانگاهم رورفتم. مریض دیدم. سوار اتوبوس شدم رفتم کارگزاری بیمه. برگشتم خونه. صبحانه خوردم. خسته بودم دراز کشیدم. یک ساعتی خواب بودم. پا شدم ناهار خوردم. دلم یه بستنی بزرگ خامه دار میخواد که قاشق هم کنارش باشه تا گلوم خنک بشه.
واسه گلودرد خوب نیست :((
میگن قدیما اشتباه میگفتن بده
چه پنج شنبه خوبی بوده.بستنی بر هر درد بی درمان دواست بخور عزیم
بستنی گیرم نیومد ولی ممنونم