هدف از درد دل کردن صرفا بیان حالات درون است

اینجا باید موسیقی دلخواهم پخش می‌شد.

هدف از درد دل کردن صرفا بیان حالات درون است

اینجا باید موسیقی دلخواهم پخش می‌شد.

نمی‌دونم شما هم مثل من دچار ملال شدید از گفتمان روزمره‌مون درباره جنگ، سوریه، دلار، بیت کوین، طلای آب شده، پادکست، قبول نداشتن چیزی که هستیم ، جدال بی پایان با آدمهایی که تغییر نمی‌کنن، کلیپ بستن شال، واکسن گاردسیل، بلاگرهای پزشکی، گربه، ناهارهای تکراری، بی‌پولی، ترس از آینده، اتوبوس، رانندگی، قطار و هواپیما، بازآموزی، شیراز این جوریه اصفهان اون جوری، باید برم پیش روانپزشک یا روانشناس، عسل و آب لیمو، شب یلدا و کریسمس فرمالیته، گرفتگی بینی و ویروس‌، از بین رفتن بافت قدیمی شهر،باندبازی تو درمونگاهها،...نورولوژیستهایی که ادای روانپزشک بودن در میارن و روانپزشکایی که ادای نورولوژیست بودن در میارن،جهان سوم، پزهای عربستان و ترکیه و‌کره جنوبی، آیلتس و مهاجرت ، آلمانی و‌ همکلاسهای قدیم، خزف های بازار شکن و....سمپادیهایی که از فاز دبیرستان در نمیان، اونایی که از جز جز زندگیشون عکس می‌گیرن ،کافی شاپ های بیش از حد ، پاساژهای بی رونق ، ناخن کاری و متادون ،خیانت و پارتنربازی ، بیش فعالی و نوروفیدبک و...

به شدت درگیر یه چیزی تو مایه انفلوانزا هستم و‌نفسم در نمیاد الان دیگه دو سه ماه شده که هی سرما می‌خورم و می‌افتم نمی‌دونم چرا . دستمال کاغذی هم تموم شده تو خونه عصر از راه برگشت درمانگاه خواستم بخرم این قدری سردم بود که حتی نتونستم دو دقیقه بایستم مامان و بابا و بقیه هم ‌گرفتن  و تا امروز جا داشت مریض فرستادن تو‌ اتاقم  حتی نمی‌تونستم  حرف بزنم بینیم کیپ شده بود دیشب فقط یه ذره سرد بودها

بوعلی سینا هم بیماران نیازمند را رایگان می‌دید نه همه را

نشستم از بیکاری جواب سوالای مردم تو یه سایت پزشکی رو‌میدم. خدا وکیلی چه فایده داره من بیام بنویسم به شکل حضوری به روانشناس بالینی مراجعه فرمایید ؟ بعضی از سوالها هم واقعا باعث میشه آدم حس کنه تو دنیای کاریکاتور زندگی می‌کنه و این سوالها فیلمه یعنی باورت نمیشه واقعا همچین چیزایی وجود داشته باشه 

پ.ن:

دقت کردم شدت رسیدگی به بیمار با رضایت درمانی و‌ پیگیری درمان از سوی بیمار نسبت برعکس داره! بر خلاف تصور رایج پرطرفدارترین درمانگران شهر ما کمترین زمان و همدلی رو‌ به بیماران اختصاص میدن خدا شاهده ( این حرف فقط مشاهده میدانی منه البته)

ای کاش من هم پرنده بودم

این جانب اعتراف می‌کنم از تیزهوشی درمانگرم حظ وافری می‌برم و با این که کاملا مفلسم هر ثانیه‌اش برام ارزش داره ، هر ثانیه‌اش

مگه میشه ندیدت تو مهتاب شبونه

از صبح دیروز اعصابم خاکشیره واسه این که اسم یکی رو‌که قبلا خیلی دوستش داشتم جلوم آوردن. هیچی بعدش یادم افتاد به اداهای نارسیسیتیکش و این که چه بچه بودم که معنی اداهای خودشیفته‌وارش رو‌نمی‌فهمیدم و هر چی اون خودش رو باد‌ می‌کرد‌ من به عنوان حجم حقیقیش در نظر می‌گرفتم. حتی همین حالام که دارم می‌نویسم انگشتام انگار دارن به قلبم خیانت می‌کنن ولی خدا نصیب گرگ بیابون نکنه آدم خودشیفته رو …