امشب رفتم توی حیاط به ستارهها نگاه کردم به ته ته آسمون و توی دلم داد زدم که خدا تو من رو تنها و بدبخت رها کردی و دیگه برام هیچ چیز باقی نذاشتی. از بچگی گفتن زیبایی مال شما نیست و مهم نبود. گفتن عشق مال شما نیست و مهم نبود. گفتن پول مال امثال شما نیست و مهم نبود. این چیزا برای از ما بهترون بود قبول . میشه بگی این بی سوادی و ترس از همه چیز از کجا افتاد وسط زندگی من؟ برای من این حس کشنده است
منم خشمگینم برای اینکه دنبال هر چی میرم اولش خوبه اما بعد خراب میشه نمیدونم تقصیر خودمه یا خدا یا چی!؟ تا کی بگم حکمت خدا این بوده؟! من دیگه می خوام شورش کنم علیه همه چیز!؟
من انگار در به اتمام رسوندن کارها ضعیفم . خوب استارت میزنم پر تلاش ادامه میدم و در آخر لگد میزنم به بخت خودم
نه منظورم این نبود هیچی برای شما خوب نیست هر انسانی حق داره یه چیزایی رو تجربه کنه و اگر دلتون می خواد تجربه ش کنید بسم الله به قول دکتر مکری تجربه کنید و مستهلک کنید
میفهمم اصلا هر چی دکتر مکری بگن
این "در جای اشتباه بودن" گریبان خیلی از ماها رو گرفته
چون پیشبینیهامون شبیه پیشآمدهای زندگی نبود
چون ما اولین باره که داریم زندگی می کنیم
چون ملزم بودیم به قدم گذاشتن در این راهها
و چون در حال تجربهی انتخابات بدیهیمون هستیم!!
ما گناه داشتیم
ما هاپولی شدیم :((:))
واقعا خیلی گناه داشتیم خیلی حیف شدیم نسل خوبی بودیم
اگر دکتر هلاکویی رو قبول دارید این تیکه سخنرانیشون جالب بود
https://m.youtube.com/watch?v=L_wR0seUMD4
قبول که ندارم ولی بعضی سخنرانیهاش جالب و گاهی مفیده
راستی هر وقت فکر کردید خدا رهاتون کرده سوره ضحی رو بخونید
واقعیتش اینه که خدا ما رو رها نمی کنه این ماییم که دستش رو ول می کنیم و در بازار بزرگ دنیا گم میشیم
اونم میزاره این قدر گم بشیم که از ته دل دوباره صداش بزنیم تا بیاد ولی وقتی دل خودمون می خواد تو این بازار ول بچرخیم اون چه کار کنه؟! اگر گوشمون رو بیاد بکشه که اعتراض می کنیم و اصرار می کنیم و گریه زاری می کنیم که من از این مغازه اینو می خوام اونم هی میگه این برات خوب نیست ولی ما گوش نمیدیم، دیگه این ماجراها رو در بچگی همه با والدینشون داشتن خودشون می دونن
آخه دیگه مگه میشه هیچی برای من خوب نباشه؟ سوره ضحی بسیار برای آرامش قلب خوبه
این تکه کتاب من رو به خودم آورد واقعیتش اشتباه کردن و آسیب زدن و آسیب خوردن بخشی از زندگی طبیعی هست لازمه بتونیم خودمون و دیگران رو ببخشیم
در کنار کسانی باشید که آزمایش میکنند، ریسک میکنند، شکست میخورند، آسیب میبینند و بعد دوباره ریسک بیشتری میکنند و از کسانی دور بمانید که افرادی که مانند آنها فکر نمیکنند را نکوهش میکنند؛ کسانی که هیچ وقت قدمی را برنمیدارند مگر اینکه مطمئن باشند که این قدم صد در صد صحیح است و مورد تایید بقیه قرار میگیرد و همیشه یقین کامل را به شک ترجیح میدهند.
با افراد روراست که از آسیب دیدن باکی ندارند همنشین باش؛ آنها میدانند که اشخاص فقط یک بار پیشرفت میکنند آنهم زمانی است که به عملکرد یارانشان توجه میکنند. البته نه بهخاطر قضاوتشان، بلکه برای تحسین آنها به سبب شجاعت و از خودگذشتگیشان.
#قانون_خودسازی
#پائولو_کوئیلو
خیلی ممنونم متن خیلی خوبی بود
لیلی خانم باید نسل قدیم و عقایدشون رو ولشون کنیم خودتون می دونید چه از لحاظ روانشناسی چه از لحاظ دینی بالای 60 سال دیگه ذهن فرد تثبیت شده و تغییر نمی کنه
باید به فکر خودمون و جوون ترها باشیم نسل قدیم که الگوی خوبی واسه ی ما نبودن لااقل ما برای نسل های آینده الگوی خوبی باشیم
همین طوره من فقط نگرانم به کسی آسیب بزنم
والا چی بگم!؟ خودتون رو دست کم نگیرید!
به قول سین تربیت های ما اشتباه بوده همه مون رو اسیر ذهنمون کردن هیچ راه چاره ای هم نداره جز اینکه روی خودمون کار کنیم من باز می خوام خودسازی رو از سر بگیرم یه گروه تلگرام کتاب و نویسندگان هم پیدا کردم نباید تحت تاثیر آدم های اطراف قرار گرفت آدم هایی که یه عمره یه حرف رو مثل نوار تکرار می کنند خودشون رو بدبخت کردن می خوان ما هم مثل خودشون بدبخت باشیم!
آره والا دارم از پا در میام با وجود این همه تلاش و درمان این تفکرات کودکانه دست از سرم بر نمیداره
تو بی سوادی؟ نشنوم دیگر خواهشا :///
باور کن که هم باشعوری، هم باسواد، هم زیبا و هم به علاوه مهربون، مهربون، مهربون.
ترس هم که ملات ساختاری & تربیتی ما دهه شصتیهاست. من خیلی روش کار کردم اما پیداست اون هم روی من کار کرده و کارم دراومده :))
پول و عشق رو اما برات آرزو/ دعا می کنم :)
صبحت به خیر زیبا :)
ممنونم سین جانم همون یه سواد بر میدارم ومیرم. هر کار میکنم درست نمیشه . انگار جای اشتباهی باشم