بعد از دست کم هشت، نه سال اهمال کاری و پشت گوش انداختن بالاخره رفتم دندانپزشکی! وضعیت دندانهام خیلی خوب نیست پوسیدگی دارند و لثه هم انگار تحلیل رفته و باید برم پیش متخصص لثه. بعد از عمری میتونم لبخند بزنم و نترسم دندونام معلوم بشن ؛ به نظرم قدم بلندی برداشتم…
صبح مقنعهام رو با اتو سوزوندم و امروز مجبور شدم با روسری برم درمونگاه و بعدش هم دندونپزشکی.شکل اساتیدم شده بودم :)))
برای جعبه اورژانس مطب هیدروکورتیزون خریدم.
یه دو تا دیفن هیدرامین هم گرفتم واسه سرماخوردگی…
پ.ن:
یه سوالی که برام پیش اومده اینه که چرا و چگونه دندانپزشکها گرافیهاشون روخودشون نسخه نمیکنند…