این که چهل روزه مادر یکی از عزیزترین دوستانم فوت شده و امروز تازه از روی یه متن داستانی که برام فرستاده فهمیدم؛ ضرورتا نشونه این نیست که براش مهم نیستم؛ فقط جز اولویتهای تماسش نیستم و خوب… گرچه تا حدودی نشون میده روانپزشک خوبی هم نیستم دیگه :)))))) که ترجیح داده به من چیزی نگه باز هم این فکر شاید غلط باشه و رعایت حال من رو کرده باشه. جمع بندی این که من باید خودم رو رها کنم… ول کن ملت هر چی میخوان بگن دو روزه دنیا یه روزشم گذشته