اول صبحی بارون گرفت و پیشی ترسید و اومد بیدارم کرد. خدا رو شکر چون این چند روزه گرما داشت کلافه مون میکرد.
این یک هفته نمیدونم حال مراجع کنندگان به درمانگاه بدتر شده یا من دچار فرسودگی شدم. چرا همه میخوان خودکشی کنن؟ شیوع وسواس چرا این قدر بالاست؟ این قدری که وسواس دیدم موقع رزیدنتی تو بیمارستان نمیومد درمونگاه. آدمها با حال بد و طلبکاری میان توی اتاق و بدرفتاری میکنند. پول ویزیت نمیدن. با هویت دروغی میان دکتر. برای مرخصی دروغکی علایم از خودشون میسازن. همه معتاد و داغون و دچار مشکلات ارتباطی ...
قدمای نازنین هنرمند ما به جامه ظریف خیش میگفتن و عقیده داشتن که نور ماه پارچه کتان رو خراب میکنه.تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…
پ.ن.۱: اگه یه نامه بودم پر از پیامای خوب کاشکی جوابم تو باشی.
پ.ن.۲: پر از گناهم اگر رها شده بیخبر کاشکی… گناهم تو باشی…
خدا شاهده امروز به مراجع گفتم داری خستهام میکنی… میگفت دارو ننویس، بستری نمیشم، روان درمانی هم نمیرم و چون میخواستم بخوابم اومدم دکتر و خودکشی هم میخوام بکنم…نه فامیلی نه آشنایی نه کسی همراهش،..
پ.ن: خدایا واقعا چرو؟!!!
پ.ن.۲: کاشت ابرو با ضمانتنامه کتبی؟!!!!! تبلیغات بلاگ خیلی بامزه شده یا واقعیت داره این چیزا؟؟؟
این که چهل روزه مادر یکی از عزیزترین دوستانم فوت شده و امروز تازه از روی یه متن داستانی که برام فرستاده فهمیدم؛ ضرورتا نشونه این نیست که براش مهم نیستم؛ فقط جز اولویتهای تماسش نیستم و خوب… گرچه تا حدودی نشون میده روانپزشک خوبی هم نیستم دیگه :)))))) که ترجیح داده به من چیزی نگه باز هم این فکر شاید غلط باشه و رعایت حال من رو کرده باشه. جمع بندی این که من باید خودم رو رها کنم… ول کن ملت هر چی میخوان بگن دو روزه دنیا یه روزشم گذشته