همین الان از یه صف شلوغ نون فرار کردم و عطا رو به لقا بخشیدم.طفلی یه پسر بچه نوجوون ازم پرسید صف چهارتایی اینوره یا اون ور و همین که سوال دومش به سوم رسید من عصبی شدم گفتم برو از شاطر بپرس…
امروز حدود هفت ساعت تو گرمای چهل درجه بیرون بودم از دست خانواده برنامهریز وطراح اوقات فراغتم. آخرش رمیدم پیاده اومدم خونه. رسما سرم رو زیر شیر آب روشویی گرفتم و یه پارچ آب خوردم. نتیجه اخلاقی این که اگه حوصله کاری رو ندارید خودتون رو برای رعایت ادب مجبور به انجامش نکنید. آخرش مجبور میشید دربرابر کسی که میخواستید بهش احترام بگذارید و حرف نزنید رو حرفش بایستید و حقوق ذاتی خودتون رو طلب کنید.
پ.ن:
جریان همستر و نات کوین چیه؟ کسی میدونه؟!
ولی دنیا گرد نیست عزیزان کرویه.
کاش همه روز هوا مثل دم صبح بود:خنک و پاک و آرام
آهنگهای خوانندههای جدید ایران این جوریه که یه ریتم یکسانی برای همشون دارند و روش شعرهای متفاوتی میذارند که ضرورتا معنی هم لازم نیست داشته باشند. اگه رپ باشه اون حد گوش نوازی و هماهنگی هم لازم نیست. هیچ کدومشون نمیتونن تو رو از فضای ذهنی خودت خارج کنن. ممکنه ساعتها از تلویزیون تو اتاق پخش بشه و تو دوست نداشته باشی بری چک کنی ببینی خوانندهاش کیه یا..، حتی ممکنه متوجه تموم شدن یه آهنگ و شروع بعدی نشی…
پ.ن: به نظرتون چرا وقتی میخواهیم با بقیه حرف بزنیم از این که اونها سرشون تو گوشیه ناراحت میشیم ولی وقتی خودمون سرمون تو گوشیه به دعوت بقیه برای گفتگوی رو در رو پاسخ نمیدیم؟
من واقعا دلم میخواد فوق تخصص کودک و نوجوان بگیرم ولی به دلیل کهولت سن و رد صلاحیت این مهم رو میسپارم به اونهایی که تو جوونی درمان افسردگیشون رو شروع کردن و نگذاشتن از زندگی عقب بیفتن. این جوریم که با بچهها غم دنیا یادم میره. این قدری که هنر رو میفهمن و جواب مهربونی رو بلدن بدن و ساده و واقعین...ولی بیخود میکنم به همچین خبط و خطایی فکر کنم. توبه استغفرالله