خونههای قدیمی روح دارن، حس و شخصیت دارن . همینجوری هول هولکی یه نمای رومی چراغدار نساختن یادشون نرفته بالای در بنویسن یدالله فوق ایدیهم.برای درخت توت و سرو و چنار هم جا دارن همه چی حکایت از یه اندیشه زیربنایی معنوی میکنه. حتی کرکره های قدیمی مغازهها اون پایین و وسط نزدیک قفلشون ذکر دارن. وقتی از کنار دیوارهای آجرچینی رد میشم ذوق میکنم. درست مثل وقتی به شمشیر کریم خان نگاه میکردم و اون همه نقش و نگار رو روی آلت قتال میدیدم و حظ میبردم.جون من تو بافت قدیم شهره اصلا ستارخان رو نمیفهمم. خیابونش رو منظورمه وگرنه چاکر خودش هم هستم.
شیراز قدیمی با همه خستگی قشنگه. امروز صبح شهرداری چمنها رو کوتاه کرده بود و بوی کلروفیل میومد.واقعا کیف کردم.چیزی که هست توی سینهام یه غم سنگینی رو این ور و اون ور میبرم که حتی نمی دونم مال کدوم بخش زندگیمه. چون حس میکنم خیلی وقته از همه چی دست شستم...