هدف از درد دل کردن صرفا بیان حالات درون است

اینجا باید موسیقی دلخواهم پخش می‌شد.

هدف از درد دل کردن صرفا بیان حالات درون است

اینجا باید موسیقی دلخواهم پخش می‌شد.

هوشمندانه

به جای سیصد و شصت  هزار تومان ، سه میلیون و ششصد هزارتومان کارت کشیدم برای دستفروش :))))) باشد که رستگار شوم…

پ.ن: به فروشنده گفتم شماره کارت رو‌برای شوهرش پیامک کرده گفته پس میدم پولت رو .

تئوری ذهن


اگه یه نفر همیشه باهامون برخورد معقولی داره و حالا بنا به دلایلی مجبوره یه وقتایی به ما نه بگه قبل از صد در صد دور انداختنش باید سعی کنیم از دید اون به دنیا نگاه کنیم و از خودمون بپرسیم اگه من بودم چه کار می‌کردم؟ اگر من دقیقا اون بودم چی کار می‌کردم نه اگه همین من اون بودم…

این نه منم من نه من منم من  و اینا

گاهی کارم رو‌دوست ندارم

واقعا گاهی بیمارای این‌درمونگاه مغزم رو‌می‌خورن . جوری که بعد از رفتنشون نمی‌‌تونم تکون بخورم از سر جام بلند شم مث اینه که تیر خورده باشم.نمی‌تونم حرفشون رو قطع کنم می‌ترسم حرف بزنم می‌ترسم دارو‌بدم .انگار ناقص و ناتموم باشم .نمی‌دونم اگه مارپل اذیت نکرده بود و من تو دانشکده خودمون استاد می‌شدم باز هم این حس نداشتن اعتماد به نفس و‌بی‌کفایتی رو می‌داشتم یا نه. میگم شاید بهتر باشه کار پزشکی رو برای همیشه بگذارم کنار و تا زودتره یه کاری راه بیندازم. خوشحال نیستم. احساس کفایت نمی‌کنم از زندگیم لذت نمی‌برم

پ.ن:

مارپل قبل از این حرفها بهم گفته بود حیف امثال  شماست کنار برن واقعا چه جوک مزخرفی که حتی خودش هم بهش باور نداشت 

صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق

راستش را بخواهی بعضی از اسامی را باید فراموش کرد. مثلا این  آدمی که بیست سال پیش فلان جا باهاش همکار بودی و دیگه نیستی را لازم‌نیست با جزئیات به خاطر بیاری. اجازه داری بعضی جزئیات را به یاد نیاری و هیچ کدوم اینها ایرادی نداره. اما این لحظه رو‌باید به قشنگ‌ترین شیوه ممکن زندگی کنی…


پی نبشت: گفت هر دارو که ایشان کرده‌اند ؛ آن عمارت نیست ویران کرده‌اند. بی خبر بودند از حال درون استعیذالله ممایفترون…

نه به اهمال کاری

گاهی وقتها ماهی رو‌که دیر از آب بگیری بوی تعفن می‌گیره.

پ.ن:

یکی از فانتزیهام اینه که همتون بیایید تو‌ مطب دور هم کتاب بخونیم و‌فیلم ببینیم… همین قدر تباه و ساده اندیشم.

یه کیف خیلی خوشگل دیدم ولی… چهار میلیان و هشتصد هزار تومان با احترام :)))))))